تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایه گذاري در سهام دارد. تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با آینده روشن صورت میگیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکتهایی با آینده بهتر در محدودة آن صنایع خواهد بود. درادامه تحلیل بنیادي پس از تحلیل بازار و صنعت، نوبت به تحلیل شرکتها میرسد.
به همین منظور سرمایه گذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهاي تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت E/P تحلیل آنها تکیه کند.
تحلیل اساسی در سطح شرکت، شامل تحلیل متغیرهاي اصلی مالی براي تخمین ارزش ذاتی شرکت میباشد این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاك (کاهش بها)، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است. تحلیل هاي بعدي، میتواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگري، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. عواملی که خود شرکت بر آنها کنترل دارد.
این عوامل عبارتند از:
قابلیت نقدینگی یک ورقه سهم به معناي امکان فروش سریع آن است. هر چه سهامی را بتوان سریعتر و با هزینه کمتري به فروش رساند، قابلیت نقدینگی آن بیشتر است. اوراق بهاداري که به طور روزانه و به دفعات مکرر معامله میشوند نسبت به اوراق بهاداري که با تعداد محدود و یا دفعات کم معامله میگردند قابلیت نقدینگی بیشتر و در نهایت ریسک کمتري دارند. فهرست پنجاه شرکت فعال تر بورس که هر شه ماه یکبار منتشر میشود راهنماي مناسبی براي انتخاب سهامی است که از قابلیت نقدینگی برخوردارند.
قابلیت نقدینگی یک ورقه سهم تا حدودي به تعداد سهام در دست عموم بستگی دارد. هر چه تعداد سهامی که در دست مردم قرار دارد بیشتر باشد، حجم و سرعت گردش معاملات افزایش یافته و بازار، قیمت منصفانه و معقول تري براي آن پیدا میکند بر عکس هر چه تعداد سهام در دست مردم کمتر باشد، رکود بیشتري برمعاملات سهام حاکم شده و در صورت معامله، قیمت ها شکل یک طرفه (صعودي یا نزولی) به خود میگیرد. تجربه شرکتهایی که تعداد سهام رایج آنها کم بوده مؤید این نکته است.
یکی دیگر از معیارهاي مطلوبیت یک ورقه سهم، ترکیب سهامداران آن است و ترکیب سهامداران که در واقع ترکیب هیات مدیره آن را تعیین میکند میتواند به نفع سهامداران جزء یا عمده باشد. در شرکت هایی که اعضاء هیأت مدیره آن منتخب سهامداران عمده هستند ممکن است تصمیماتی اتخاذ شود که بیشتر در راستاي اهداف سهامدار عمده باشد و درمواردي به نفع سهامدار جزء نباشد. چنین تصمیماتی در بازارهاي کارا اثر خود را به خوبی در قیمت سهام نشان میدهد و البته معمولاً تأثیر مهمی بر قیمت سهام نمیگذارد اما در بازارهاي غیرکارا که تا حدودي تحت تأثیر جو بازار قرار میگیرد میتواند جهت تغییرات قیمت را یک طرفه سازد.
شاید مهم ترین عامل برتري یک سهم، میزان سودآوري آن باشد. با توجه به اینکه تعداد سهام منتشرهاز سوي شرکتها با هم متفاوت است میزان سودآوري یک سهم را با نسبت سود هر سهم یا EPS میسنجد. با استفاده از این شاخص عملکرد کلی شرکت و مدیریت آن ارزیابی می شود.
۱)از نظر درآمد هر سهم
۲)بر اساس هر ریال فروش
۳)بر مبناي هر ریال از داراییها
۴)بر اساس هر ریال از حقوق صاحبان سهام شرکت