ببینید شما یک سری ابزار دارید. درست مثل یک آشپز که ادویه، برنج، گوشت، روغن و … در اختیارداره
خب همه میتونن از این ابزارها یک غذا درست کنن. همه اونا به هدف اصلی که سیر کردن آشپز هست میرسن.اما حالا چقدر خوشمزه هستند؟ اون دیگه بستگی به آشپز داره. هر چه ابزارش بیشتر، اطلاعاتش بیشتر وتجربه بیشتری داشته باشه میتونه غذای خوشمزهتری درست کنه.
یعنی هر چی شما ابزار بیشتر، اطلاعات بیشتر و تجربه بیشتری داشته باشید می تونید سیستمی با سودآوریبیشتر طراحی کنید.
در حقیقت کاری که ما در تدوین استراتژی می کنیم اینه که قدمهامون رو داکیومنت میکنیم و مطمین میشیم هر وقت که به شرایط سخت و پیش بینی نشدهای رسیدیم یک سری قوانین داریم که پیروی از اونها در بلند مدت به نفعمون خواهد شد…علاوه بر این داشتن یک سیستم استراتژی ذهن شما رو از آشفتگی خارج میکنه و لازم نیست مدام دنبالروش های جدید باشید و دنبال فالوو کردن افراد جدید.فقط کافیه ضعف های سیستم خودتون رو شناسایی کنید و به مرور اون ها رو کاهش بدید. شما مدام پیشرفت می کنید. در درجه اول ضررهاتون کم میشه. کم کم شروع به سود کردن ولی با نرخ کم خواهید کرد.شما واقعا به یک استراتژی مدون نیاز دارید که خودتون ساخته باشیدش. این دلیلی هست که ما اصرار داریم از استراتژی های بقیه استفاده نکنید.خیلی از دوستان که حتی استراتژی دارند و با بنده در تماس هستند مشکلات عدیده ای در اجرای استراتژی دارند. بنده اولین سوالی که ازشون میپرسم اینه؟آیا سیستم رو خودتون طراحی کردید؟ و اکثرا سوالشون خیر هست.اگر سیستمی برای یک شخص خوب عمل می کند دال بر این نیست که برایش ما هم خوب است. مسلما وقتی شما یک سیستم رو طراحی نکردید نمی تونیدبه خوبی درک کنید. شما باید سیستم رو مطابق با سرمایه و روحیات بازسازی کنید.
در نهایت به یک سیستم پایدار میرسید که دیگه هیچ استرسی به شماوارد نخواهد کرد. اون موقع هست که از ترید کردن خودتون لذت خواهیدبرد و دیگه بازار براتون ترسناک نخواهد بود.
پس از اینکه شما استراتژی خودتون رو پیاده کردید شروع می کنید بر طبق اون خرید و فروش کنید و کمکم نقاط ضعف اون رو پیدا می کنید. مثال از بین بیشتر سهم هایی که ضرر دادند شما یک ویژگی مشترکپیدا میکنید! خب کافیه اون ویژگی رو به استراتژی خودتون اضافه کنید که دیگه این سهام را خرید و فروشنکنید… به همین سادگی کم کم استراتژی شما قوی خواهد شد. البته پیدا کردن یک ویژگی مشترک بین این سهام کار انسان نیست. می تونید ازروش های هوش مصنوعینظیر، networks neural یا شبکه عصبی، algorithm Genetic یا الگوریتم ژنتیک و یا منطق فازیاستفاده کنید.
لازم هست عنوان کنم شما به عنوان یک مهندس ترید لازم نیست برید و تمام ابزار ها را یاد بگیرید.
بذارید یک مثال بزنم. شما برای استفاده از ماشین حساب تمامی روابط و نحوه کار اون ها رو یادگرفتید؟ از معماری داخلش خبری دارید؟ مسلما خیر. فقط بلدید از اون استفاده کنید.دقیقا یک مهندس ترید کارش اینه که دقیقا بدونه هر ابزاری چه استفاده ای داره و به چه شکل: مثال شما لازم نیست وارد مبحث الگوریتم ژنتیک بشید و کامل اون رو یاد بگیرید.
اصلا کارینداریم مکانیزم کار چی هست. در حقیقت به چشم یک متد بلک باکس بهش نگاه میکنیم.
پس به تعداد تمام انسانها استراتژی وجود داره. خب پس باید شما زودتر دست به کار شید و شروع به تدوین استراتژی خودتون کنید.
مرحله نوشتن استراتژی شما جایی هست که شما متوجه می شید این استراتژی چطور کار می کنه. در حقیقتشما تا یک ابزار رو نسازید به خوبی نمی تونید بدونید در شرایط مختلف چطور کار میکنه.پس خودتون دست به کار بشید و یک سیستم خوب برای خودتون طراحی کنید.