آموزش رایگان بورس – قسمت هشتم

آموزش رایگان بورس – قسمت هشتم

بازار بورس اوراق بهادار

۵دستهء دوم

دستهء دوم شامل افرادی هستند که کاملآ به سرمایه گذاری درازمدت معتقدند، ولی نمی دانند از کجا شروع کنند. خیلی ها فکر می کنند که سرمایه گذاری نوعی جادوی سیاه است که تنها برخی به کلید آن دسترسی دارند. اغلب آنها تصمیم گیری های مالی خود را به عهدهء متخصصین قرار می دهند، و قادر نیستند که به شما دلیل نگه داری سهام خاص یا داشتن صندوق مشترک را توضیح دهند. شیوهء سرمایه گذاری آنها کور است و محدود است به “این سهم در حال بالا رفتن است، و باید آنرا خرید.” این گروه از دستهء اول در خطر بیشتری هستند. سرمایه گذاری بسیار درهم و برهمی دارند و از نتیجهء متوسط (و در بعضی مواقع از عدم گسترش آن) نیز بسیار متعجب می شوند.

در این سری از دروس من ثابت خواهم کرد که بسیاری از سرمایه گذاران قادر به ارزیابی ترازنامه های یک شرکت هستند، و به دنبال چند محاسبهء ساده و مرتبط به هم، به چیزی می رسند که خودشان آنرا “حقیقی” یا ارزش ذاتی شرکت می نامند. این کار به شخص امکان می دهد که به یک سهم به گونه ای بنگرد که بداند آیا مثلآ ارزش سهمی ۴۰ دلار را دارد یا خیر. بدین وسیله یک سرمایه گذار آزاد است که بداند در چه زمانی ارزش امنیتی رو به نقصاق آورده، و متعاقبآ موجب افزایش بازده در درازمدت گردند.

مهم است که قبل از یادگیری چگونگی ارزیابی شرکت، درک درستی از طبیعت و نوع تجارتی که در پیش گرفته ایم و بازار بورس اوراق بهادار داشته باشیم که خود اساس آموزش سرمایه گذاری خوب است.

هدف

تجارت اساس هر اقتصادی است. تقریبآ هر تشکیلات عظیمی از کوچک، یا به عبارتی عملکردهای بابا و مامان شروع شده و پس از رشد به غول های مالی تبدیل شده اند. امسال سود سالانهء وال مارت (Wal-Mart)، دل کامپیوتر (Dell Computer)، و مک دونالد (McDonald) به طور مشترک ۳۴/۱۰ بیلیون دلار بوده است. وال مارت در ابتدا یک فروشگاه تجاری در آرکانزاس بود.

دل کامپیوتر کار خود را هنگامی شروع کرد که مایکل دل از اتاق خوابگاهش در کالج، به بیرون کامپیوتر می فروخت. روزگاری مک دونالد رستوران کوچکی داشت که کسی حتی اسمی از آن نشنیده بود. چطور شد که این شرکت ها از تشکیلات خرد و شهری به سه تجارت بزرگ در اقتصاد آمریکا تبدیل شدند؟ سرمایهء آنها با فروش سهام بین خودشان صعود پیدا کرد.

غالبآ بزرگترین مانع یا به عبارتی سکوی پرتاب به هنگام رشد یک شرکت زیاد کردن پول به حد کفایت است. مالکین معمولآ دو گزینه برای مواجهه با این مانع دارند. یا می توانند این پول را از بانک یا سرمایه گذار مشترک قرض بگیرند، یا بخشی از تجارتشان را به سرمایه گذاران بفروشند و از آن پول برای رشد سرمایه استفاده کنند. گرفتن وام از رایج ترین راه هاست ولی آن هم با محدودیت. زیرا بانک همیشه به شرکت ها پول قرض نمی دهد، و مدیران بسیار مشتاق و سمج هم ممکن است از ابتدای کار درخواست مبلغ بسیار زیادی برای وام نمایند، و با این کار ترازنامه را تخریب سازند.

عواملی این چنینی غالبآ مالکین تجارت های کوچک را به صدور سهام تحریک می کند. به آنها در قبال از دست دادن بخشی از کنترل، پول نقد برای توسعهء تجارتشان داده می شود.

در حالی که نیازی به بازپرداخت پول آنها نیست، با “شهرت آفرینی” {این عبارت در زمانی به کار برده می شود که شرکتی برای اولین بار سهام خود را به اعضاء خود می فروشد}، به دست مدیران تجاری خود و دیگر مالکین ابزاری را ارائه می دهد که به جای پرداخت پول در قبال چیزی که به تملک آنها قرار می گیرد، از سهم خودشان استفاده نمایند.

برای ایجاد درکی بهتر از چگونگی عملکرد صدور سهام، بگذارید نگاهی به شرکت مالی” مبلمان ABC” بیاندازیم.