در ایران تغییرات نرخ ارز، وضعیت ارزبری درآمدهای ارزی شرکت بر قیمت سهام تأثیر میگذارد و باعث افزایش مخاطرات سرمایه گذاری در شرکت های وابسته به ارز میگردد. اگر نرخ ارز افزایش یابد، شرکتهای صادرکننده مواد ویا کالا کوشش بیشتری خواهند کرد تا کالا یا مواد بیشتری صادر کنند.
به عبارت دیگر انگیزه برای صادرات بیشتر میشود. در صورت افزایش نرخ ارز، درآمد شرکتها افزایش خواهد یافت. برعکس، در صورت کاهش نرخ ارز، درآمد
ناشی از صادرات برای شرکتها کاهش خواهد یافت. در مورد شرکتهای وارداتی زمانی که نرخ ارز افزایش یابد، قیمت تمامشده کالا های وارداتی افزایش
مییابد. افزایش قیمت تمامشده باعث افزایش قیمت فروش و کاهش تقاضا برای محصوالت شرکت میگردد، بنابراین میزان فروش شرکت ممکن است کاهش یابد. اگر به خاطر شرایط حاد رقابتی شرکتها نتوانند به نسبت افزایش قیمت تمام شده، قیمت محصول خود را افزایش دهند، افزایش نرخ ارز باعث کاهش حاشیه سود خالص شرکت میگردد. از طرف دیگر افزایش نرخ ارز سرمایه در گردش موردنیاز شرکتها را افزایش میدهد و آنها را مجبور به استقراض بیشتر و یا
افزایش سرمایه می نماید . افزایش هزینه بهره یا افزایش تعداد سهام باعث کاهش سود هر سهم و نهایت کاهش قیمت هر سهم میگردد.
یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر قیمت سهام نرخ تصاعدی مالیات بر درآمد ناشیاز سود سهام است. نرخ نهایی مالیات در ایران حدود ۷۵درصد است. نرخ گزاف
مالیات سبب میشود که سرمایه گذاران بزرگ و کسانی که درآمد مشمول مالیات آنها در سال از مبلغ معینی تجاوز میکند، از سرمایه گذاری در سهام خودداری کنند و سرمایه خود را در اوراق مشارکت با نرخ ۰۲درصد ظاهر معاف از مالیات و یا پیش خرید کردن خودرو با بازدهای متجاوز از ۰۷ درصد به کار
اندازند. نرخ ۰۲ درصد معاف از مالیات معادل نرخ بازده حدود ۵۲ درصد مشمول مالیات است . در بیشتر کشورها برای تشویق مردم به سرمایه گذاری،
معافیت ها و تخفیف های مالیاتی قائل میشوند .
اجرای سیاست های انقباضی و انبساطی پولی توسط بانک مرکزی و تحدید سقف تسهیالت بانکی صنایع مختلف، شرکتها را وادار میکند تا در جهت رفع
تنگناهای موجود تصمیماتی را بگیرند که بر قیمت های سهام تأثیر خواهد گذاشت. به طور مثال تحدید سقف اعتباری و تسهیلات بانکی، شرکتها را در تأمین وجوه موردنیاز خود با مشکل مواجه خواهد ساخت و اینگونه شرکتها برای تأمین وجوه خود مجبور به استفاده از روشهای دیگری مانند افزایش سرمایه و یا عدم تقسیم سود میشوند که بر قیمت سهام تأثیر خواهد گذاشت. اتخاذ سیاست انقباضی توسط بانک مرکزی و کاهش اعتبارات بانکی موجب میشود بسیاری از شرکتها برای تأمین سرمایه در گردش موردنیاز خود، افزایش سرمایه و یا عدم تقسیم سود میشوند که بر قیمت سهام تأثیر خواهد گذاشت. اتخاذ سیاست انقباضی توسط بانک مرکزی و کاهش اعتبارات بانکی موجب میشود بسیاری از شرکتها برای تأمین سرمایه در گردش موردنیاز خود، افزایش سرمایه را در دستور کار قرار دهند .
این اقدام شرکتها باعث میشود منبع مالی سرمایه سهامداران، جایگزین منابع ارزانتر مالی وام های بانکی شود و درنتیجه نرخ هزینه سرمایه شرکتها
افزایش یابد.
بررسی های صورت گرفته در مورد اکثر بهابازارهای کارآمد جهان دلالت بر وجود ابزارهای کارآمدی همانند وجود شرکتهای بزرگ کارگزاری، پذیره نویسان، متخصصان، بازار سازان، شرکتهای بزرگ سرمایه گذاری، صندوق های همگانی سهام دارد که همگی در چهارچوب یک خط مشی عملیاتی که منجر به ثبات در بازار میشود، عمل میکنند. به عنوان مثال وقتیکه قیمت سهمی به طور غیرعادی و بی مورد در حال کاهش باشد، از طریق خرید و جمع کردن آن سهام در میز معاملات اوراق بهادار از کاهش قیمت آن جلوگیری میکند و زمانی که قیمت سهام شرکتی بدون علت در حال افزایش باشد، باعرضه زیاد آن سهام در بازار سرمایه، از افزایش بیرویه قیمت جلوگیری و بدینوسیله بازار سرمایه را متعادل می نمایند. به همین ترتیب فقدان چنین موسسات حمایت کننده میتواند به عنوان یکی از عوامل عدم ثبات قیمت ها تلقی گردد.
به تجربه ثابت شده که از ویژگی های بورس اوراق بهادار، تأثیرپذیری فوری آن از مسائل سیاسی است. به عنوان مثال احتمال به قدرت رسیدن یک جناح سیاسی تندرو که با دیدگاههای حاکم بر شرایط اقتصادی فعلی مخالف است و یا فوت ناگهانی یکی از مقامات بلندپایه کشور و یا ملی کردن تمام یا بخشی از داراییهای خصوصی، همگی میتواند جزو عوامل سیاسی مؤثر قرار گیرند. همچنین قطع رابطه سیاسی و اقتصادی با کشورها نیز میتواند بر قیمت سهام مؤثر باشد، به خصوص اگر آن کشور روابط اقتصادی تنگاتنگی با کشورها داشته باشد .مسائلی مثل جنگ و صلح، روی قیمتهای سهام تأثیر بسزایی دارند. چنانچه در کشوری جنگ باشد،چون مردم آن کشور بیشتر به دنبال حفاظت از جان و مال خود هستند، معمول پساندازهای خود را به صورت نقد و یا طلا یا ارزهای معتبر نگهداری میکنند وبه دنبال سرمایه گذاری نیستند، ولی بالعکس درزمان صلح به دنبال سرمایه گذاری های مختلف و افزودن بر سرمایه های خود میباشندبه طور اجمالی انگیزه سرمایه گذاری در مردم تا حدود زیادی به احساس آنان درمورد امنیت سرمایه و جایگاه سرمایه گذار در جامعه بستگی دارد. اگر در جامعه تهدیدی مطرح شود به امنیت سرمایه گذار در جامعه بستگی دارد. اگر در جامعه تهدیدی مطرح شود که امنیت سرمایه و سرمایه گذار را به خطر اندازد، مردمبه جای سرمایهگذاری در سهام شرکتهای تولیدی، سرمایه خود را از کشور خارجو یا در محیطی سرمایه گذاری خواهند کرد که شناخت کامل داشته باشند. با توجهبه اینکه سرمایه گذاری در سهام یک سرمایه گذاری شفاف است، اصل سرمایه وبازده آن به آسانی از طرف دولت شناسایی میشود. موقع که این نوع سرمایه مورد تهدید قرار میگیرد، سرمایه گذاران محتاط سعی میکنند که در سهام پذیرفته شده دربورس سرمایه گذاری نکنند و به جای آن مثل اوراق مشارکت بینام خریداری کنند.