شکل ۲۲٫۲ مثالی از اصلاح پهنۀ منبسط در GBPUSD دوساعته است. قیمت به شدت سقوط میکند و پایان موج (۳ )تکمیل میشود، ازآنجا بازیابی لرزان قیمت ها شروع میشود.دو موج صعودی نخست (با(i )و (ii )برچسب خورده است) ممکن است به عنوان بازیابی ABCاشتباه گرفته شود. انتظار داریم اصلاحی عمیق تر به شکل زیگزاگ دوگانه یا سه تایی سه گانه ایجادشود.درواقع حرکت بالارونده سوم و سپس اصلاح عمیق تری وجود دارد؛ درنتیجه به نظر میرسد
که این پنج موجی بالارونده برای تکمیل (a )در یک الگوی مثلث مورب (سه گوش) درحال توسعه است. موج (b )و موج (c )به دنبال آن خواهند آمد.در این مرحله نیاز داریم بگوییم که این موج درواقع تکمیل(۴ )است یا بخشی از یک اصلاح پیچیده. توجه به ساختار موج (۲ )و توجه به تناوب میتواند به روند تصمیم گیری کمک کند.قیمت پس ازآن به وضوح بیشتر اصلاح میشود که درست زیر کف موج (۳ )است و سپس حرکت بازگشتی بالارونده دارد. در این مرحله از تحلیل، پتانسیل یک اصلاح پهنە ی منبسط برجسته میشود.
قیمت پس ازآن در یک مثلث مورب در موج (c )جهت تکمیل موج EFC بالا و درنتیجه موج (۴ )بالا میرود. شکل ۲۳٫۲ مثالی از یک مثلث طولانی مدت است که حدود شش ماه در USDCAD به طول انجامیده و شامل انواع ساختارهای اصلاحی است.
موج A ^که در یک زیگزاگ ساده کاهش یافته است هشدار میدهد که اصالح بالقوه به صورت پیچیده است. بااین حال موج(b )در یک اصلاح پهنۀ منبسط توسعه یافته است. در موج B ،^موج(b )به صورت یک مثلث ایجادشده و موج C ^به عنوان یک زیگزاگ دوگانه توسعه یافته است. موجD ^به عنوان یک سه تایی سه گانه و درنهایت موج E ^به عنوان یک زیگزاگ دوگانه پدیدار شدهاست.
این نوع حرکت میتواند باعث سرخوردگی بازار شود، زیرا اوجها و فرودها بهوضوح شکستهشده است. این به خودی خود نشانهای از یک ساختار اصلاحی است و مهم است که از مدت زمانتکمیل موج (A )آگاهی داشته و در مورد موج (B )قضاوت کنیم.
اولین گام از این سه موج به اصالح پیچیده اشاره دارد و قضاوت ما نیازمند تعیین این مسئله است که تصحیح موج (A )شایسته چه درجۀ اصلاحی است. اگر کافی باشد، به احتمال زیاد از ایدە ی وقوع پهنه، پهنۀ منبسط و یا سه تایی سه گانه پشتیبانی میکند.
شکل ۲۴٫۲ مثال دیگری از پهنۀ منبسط است. من این مثال را در اولین کتابم به نام تحلیل تکنیکال متحد آوردهام و میتواند مثال بسیار خوبی از چگونگی اصلاحات پیچیده باشد.قیمت برای تکمیل موج(۳ )کاهش یافته است و سپس شروع به اصلاح در موج (۴ )میکند.
اولین بازیابی سه موجی، عمق کافی برای برآوردن عقب نشینی ازنظر وسعت دارد، اما از منظرطول مدت خیر؛ بنابراین اصلاح پیچیدۀ آن پیش بینی میشود.
حرکت نزولی بعدی باعث تشکیل موج جدید-a -و به دنبال آن اصلاح ، میشود. ممکن است فرض شود که موج – b -تعیین میکند موج -c -نزولی توسعه یابد. بااین حال این کاهش در همان منطقه موج – a -متوقف شد و به سمت اوج قبلی عقب نشینی کرد.یک اصلاح پهنه در موج – b -تشکیل شده است؛ بنابراین تصمیم بعدی این است که آیا موج -c -درست پیش از کف موج(۳ )متوقف میشود و گام دوم به یک مثلث در کف موج(۳ )تبدیل میشود؛ سپس اصلاح پهنە ی بزرگتر یا حرکت به فراتر از کف موج (۳ )باعث تبدیل شدن موج EFBبه پهنۀ منبسط میشود.درواقع دومی رخداده است. از آن کف، قیمت برای تکمیل موج (۴ )در پنج موج تا زیر اوجEFA بالا میرود و سقوط قیمت تا موج (۵ )گسترش مییابد.
پس از مطالعه اولین کتاب در مورد امواج الیوت، برای مدتی طولانی ، هنگام استفاده ازآن جهت پیش بینی احساس راحتی می کردم. مفهوم اساسی توسعه موجی کاملا ساده است، اما زمانی که با وضعیت دلهره آور شناسایی امواج در میان تمام حرکات ظاهراً بی ربط و نامنظم در نمودار مواجه میشوید میتوانید به راحتی اشتباه کنید.
برخی از الیوتیسین های برجسته با ظرافت در مورداستفاده از نسبتهای فیبوناچی سخن گفته اند که از دنباله سادۀ عددی به دست آمده و به نظر میرسد نه تنها در طبیعت، بلکه دربازارهای مالی نیز جریان دارد. آنها جزئیات چگونگی اصلاح و گسترش بازار در خطوط نسبت های فیبوناچی را شرح میدهند و یادآوری میکنند که تحلیل آنها به صورت همگونی با نسبت هادرآمیخته است. بااین حال هنگامی که تحلیل آنها را درجایی که روابط زیادی هست ببینید، به نظر میرسد فرصتهای اندکی وجود دارد. برای اینکه عادلانه قضاوت کنیم، برخی بر این باورندکه نسبت ها، بخش ثانویه در یک ساختار موجی واقعی هستند و باید بر روی اطمینان از حصول قوانین و شناسایی درست حرکات پنج موجی تمرکز کرد.در روزهای اول به دنبال مراحل پیشرفت طبیعی هر تحلیلگر برای یادگیری به کار بردن اصول امواج الیوت بودم. من به گسترش ۸٫۱۶۱ ٪نگاه کردم، اما زمانی که آنها توسعه یابند، شروع به نگاه کردن به امواج میکنم و با خود می اندیشم: (خوب، به نظر میرسد درست باشد.)